نقدینگی

نقدینگی، مجموع پول و شبه‌پول است.

تورم با افزایش نقدینگی

چون میزان کالا و خدمات در جامعه محدود است، پس باید میزان نقدینگی به اندازه‌ای باشد که با کالا و خدمات برابری کند. اگر میزان نقدینگی بسیار افزایش یابد، کالا و خدمات در جامعه کم شده و قیمت‌ها(بهاها) افزایش می‌یابد(تورم).

بنابراین کنترل نقدینگی از مهم‌ترین اهداف کشورها می‌باشد و سیاست‌های گوناگونی را بدین منظور می‌گذارند. برای نمونه افزایش فرآوری و تولید درون‌مرزی، که با گردآوری کالای کافی و بسنده، از تورم جلوگیری می‌کند.

مدیریت نقدینگی

مدیریت نقدینگی یکی از بزرگ‌ترین چالش‌هایی است که سیستم بانک‌داری با آن روبرو است. دلیل اصلی این چالش این است که بیشتر منابع بانک‌ها از محل سپرده‌های کوتاه‌مدت تامین مالی می‌شود. علاوه بر این تسهیلات اعطایی بانک‌ها صرف سرمایه‌گذاری در دارایی‌هایی می‌شود که درجه نقد‌شوندگی نسبتاً پایینی دارند.

وظیفه اصلی بانک ایجاد توازن بین تعهدات کوتاه‌مدت مالی و سرمایه‌گذاری‌های بلند مدت است. نگهداری مقادیر ناکافی نقدینگی بانک را با خطر عدم توانایی در ایفای تعهدات و در نتیجه ورشکستگی قرار می‌دهد. نگهداری مقادیر فراوان نقدینگی، نوع خاصی از تخصیص ناکارآمد منابع است که باعث کاهش نرخ سو‌ددهی بانک به سپرده‌های مردم و در نتیجه از دست دادن بازار می‌شود.

مدیریت نقدینگی به معنی توانایی بانک برای ایفای تعهدات مالی خود در طول زمان است. مدیریت نقدینگی در سطوح مختلفی صورت می‌گیرد. اولین نوع مدیریت نقدینگی به صورت روزانه صورت پذیرفته و به صورت متناوب نقدینگی مورد نیاز در روزهای آتی پیش‌بینی می‌شود. دومین نوع مدیریت نقدینگی که مبتنی بر مدیریت جریان نقدینگی است، نقدینگی مورد نیاز را برای فواصل طولانی‌تر شش ماهه تا دو ساله پیش‌بینی می‌کند. سومین نوع مدیریت نقدینگی به بررسی نقدینگی مورد نیاز بانک در شرایط بحرانی می‌پردازد.

توسعه روستایی چیست؟    

توسعه روستایی چیست؟    

مقدمه

انسان پیش از آموختن کشاورزی و کشف فنون و ابزارهای مختلف, برای تامین نیازهای زندگی خود به کوچ و چندجانشینی می‌پرداخت. انسان‌ها برای تامین غذای موردنیاز خود و یافتن مکانی مناسب برای سکونت, به مکان‌های مناسب دارای منابع طبیعی (مرتع, آب, حیوانات) مهاجرت می‌نمودند. از زمانی که انسان کشاورزی را آموخت و توانست ابزارهای مورنیاز زندگی خود را بسازد به یکجانشینی روی آورد و روستاها متولد شدند. روستاها یا دهات, اولین مراکز اجتماعی زندگی نوین انسان محسوب می‌شوند.

طبق تحقیقات باستان‌شناسان, قدیمی‌ترین دهکده‌های جهان که تاکنون بوسیله حفاران پیدا شده, در خاورمیانه واقع است. دو روستا در ”جارمو“ و ”تپه سربین“ واقع در ایران و عراق امروزی, نشان می‌دهد که یکجانشینی یا تشکیل اجتماعات روستایی, دست‌کم به 10000 سال پیش بر می‌گردد.

با رشد و تکامل مراکز روستایی و ظهور کسب‌وکارهایی غیرازکشاورزی (تجارت, خدمات, حکومت‌) شهرها بوجود آمدند. بخاطر تمرکز بالای جمعیت در مناطق شهری توام با رشد پرشتاب صنایع و خدمات, به سرعت شهرها توسعه پیدا کردند در حالیکه روستاها به کندی حرکت نمودند.

روستا چیست؟

”ده“ (یا ”قریه“) به معنی سرزمین است. از نظر تقسیمات کشوری, ”ده“ (یا ”روستا“ ویا ”آبادی“) در ایران, کوچکترین واحد سکونتی و اجتماعی-سیاسی است. کشور به چندین استان (دارای استاندار), هر استان به چند شهرستان (دارای فرماندار), و هر شهرستان به چند بخش (دارای بخش‌دار), و هر بخش به چند شهر (دارای شهردار) و روستا (دارای کدخدا) تقسیم می‌شود. البته به مجموعه‌ای از چندین ده هم دهستان گفته می‌شود که مسؤول آن دهیار نامیده می‌شود.

مطابق سرشماری‌هایی که در کشور انجام می‌شود, به نقاطی که کمتر از 5000 نفر جمعیت داشته باشند روستا, و به نقاط بیش از 5000 نفر شهر گفته می‌شود. البته استثنائاتی نیز (علیرغم ملاک مذکور) وجود دارد. مردم روستا, از طریق کشاورزی امرار معاش می‌کنند به همین جهت بعدها, در تعریف روستا, شغل کشاورزی نیز به عنوان اساس کار روستاییان اضافه گردید. البته تعاریف دیگری نیز از روستا (یا ده) در کشور وجود دارد که از مجموع آن‌ها می‌توان این تعریف را ارایه نمود.

روستا, عبارت از محدوده‌ای از فضای جغرافیایی است که واحد اجتماعی کوچکی مرکب از تعدادی خانواده که نسبت به هم دارای نوعی احساس دلبستگی, عواطف و علائق مشترک هستند, در آن تجمع می یابند و بیشتر فعالیت‌هایی که برای تامین نیازمندی‌های زندگی خود انجام می‌دهند, از طریق استفاده و بهره‌گیری از زمین و در درون محیط مسکونی‌شان صورت می‌گیرد. این واحد اجتماعی که اکثریت افراد آن به کار کشاورزی اشتغال دارند در عرف محل, ده نامیده می‌شود .

براساس مطالعات جهانی, تعریف روستا در کشورهای مختلف,‌ دارای تفاوت‌هایی می‌باشد. مثلاً در آمریکا بیشتر بر مفهوم ”مناطق روستایی“ تاکید می‌شود که بیانگر نواحی دارای چگالی جمعیتی کم است در حالیکه در بعضی کشورهای دیگر همچون ایران نیز روستا بر اساس میزان جمعیت تعریف می‌شود. به عنوان مثال, ملاک جمعیت روستا در فرانسه 2000 نفر, در بلژیک 5000 نفر,‌ در هلند 20000 نفر و در ژاپن 30000 درنظر گرفته شده است .

توسعه روستایی چیست؟

از چند سده اخیر و با رشد پرشتاب صنعت و فناوری در جهان, عقب‌ماندگی مناطق روستایی بیشتر عیان گردیده است. از آن‌جاییکه عموماً روستاییان نسبت به شهرنشینان دارای درآمد کمتری هستند و از خدمات اجتماعی ناچیزی برخوردار هستند, اقشار روستایی فقیرتر و آسیب‌پذیرتر محسوب می‌شوند که بعضاً منجر به مهاجرت آنان به سمت شهرها نیز می‌شود. علت این امر نیز پراکندگی جغرافیایی روستاها, نبود صرفه اقتصادی برای ارایه خدمات اجتماعی, حرفه‌ای و تخصصی‌نبودن کار کشاورزی (کم‌بودن بهره‌وری), محدودیت منابع ارضی (در مقابل رشد جمعیت), و عدم‌مدیریت صحیح مسؤولان بوده است. به همین جهت, برای رفع فقر شدید مناطق روستایی , ارتقای سطح و کیفیت زندگی روستاییان, ایجاد اشتغال و افزایش بهره‌وری آنان, تمهید ”توسعه روستایی“ متولد گردید.

بنا بر تعریف, برنامه‌های توسعه روستایی, جزئی از برنامه‌های توسعه هر کشور محسوب می‌شوند که برای دگرگون‌سازی ساخت اجتماعی-اقتصادی جامعه روستایی بکار می‌روند. اینگونه برنامه‌ها را که دولت‌ها و یا عاملان آنان در مناطق روستایی پیاده می‌کنند, دگرگونی اجتماعی براساس طرح و نقشه نیز می‌گویند. این امر در میان کشورهای جهان سوم که دولت‌ها نقش اساسی در تجدید ساختار جامعه به منظور هماهنگی با اهداف سیاسی و اقتصادی خاصی به عهده دارند, مورد پیدا می‌کند. از سوی دیگر توسعه روستایی را می‌توان عاملی در بهبود شرایط زندگی افراد متعلق به قشر کم‌درآمد ساکن روستا و خودکفاسازی آنان در روند توسعه کلان کشور دانست.

در گذشته بعضی مدیران و سیاست‌گذاران امر توسعه, صرفاً بر ”توسعه کشاورزی“ متمرکز می‌شدند که امروز نتایج نشان داده است که توسعه روستایی صرفاً از این طریق محقق نمی‌شود. روستا جامعه‌ای است که دارای ابعاد اجتماعی مختلف است و نیازمند توسعه همه‌جانبه (یعنی توسعه روستایی) است نه صرفاً توسعه کسب‌وکار و نظامی به نام ”کشاورزی“. هرچند باید گفت که از طریق توسعه کشاورزی موفق نیز الزاماً توسعه روستایی محقق نمی‌شود. چون اولاً فواید توسعه کشاورزی عاید همه روستاییان نمی‌شود (بیشتر عاید زمین‌داران, بخصوص مالکان بزرگ, می‌شود), ثانیاً افزایش بهره‌وری کشاورزی باعث کاهش نیاز به نیروی انسانی می‌شود (حداقل در درازمدت) و این خود باعث کاهش اشتغال روستاییان و فقر روزافزون آنان و مهاجرت بیشتر به سمت شهرها می‌شود.

استراتژی‌های توسعه روستایی

کشورها و مناطق مختلف جهان, متناسب با شرایط و اولویت‌ها, رویکردها و استراتژی‌های توسعه روستایی متفاوتی را در پیش گرفته‌اند. قطعاً نمی‌توان بدون درنظرگرفتن تجربیات جهانی در این زمینه و با تمرکز صِرف بر اشتغالزایی در روستاها (بدون درنظر گرفتن استراتژی توسعه روستایی) توفیق چندانی بدست آورد (که پایدار و ماندگار نیز باشد). چون اشتغالزایی و کارآفرینی در فضا یی مستعد رخ می‌دهد و بدون وجود آن فضا عملاً نمی‌توان متوقع موفقیتی پایدار بود.

رویکردها و استراتژی‌های توسعه روستایی را اینگونه می‌توان تقسیم‌بندی نمود

•رویکردهای فیزیکی-کالبدی

استراتژی توسعه و بهبود زیرساخت‌های روستایی

زیرساخت‌های روستایی را می‌توان سرمایه‌های عمومی و اجتماعی روستاها دانست که بدین جهت توسعه این زیرساخت‌های اجتماعی, فیزیکی و نهادی باعث بهبود شرایط و کیفیت زندگی و معیشت مردم محلی و ارتقای کارایی زندگی اجتماعی و اقتصادی آنان خواهد شد. بعنوان مثال, توسعه زیرساخت‌های اجتماعی همچون تسهیلات و خدمات بهداشتی و آموزشی, باعث بهبود کیفیت منابع انسانی و افزایش توانایی‌های آنان (در جایگاه‌های فردی و اجتماعی) خواهد شد. منظور از ایجاد, توسعه و نگهداری زیرساخت‌های روستایی, صرفاً تزریق نهاده‌های سرمایه‌ای به یک جامعه با تولید سنتی نیست, بلکه هدف ایجاد سازوکارها, نهادها و مدیریت جدیدی است که در عمل نیازمند مشارکت وسیع روستاییان است. در واقع این استراتژی, با همکاری مردم می‌تواند به طور آگاهانه, ارادی و موفقیت‌آمیز از دوران طراحی, برنامه‌ریزی و سرمایه‌گذاری گذر کرده و به شرایط مطلوب پایدار وارد گردد.

•رویکردهای اقتصادی:

استراتژی انقلاب سبز

این استراتژی دارای دو معنای به‌نسبه متفاوت است: یکی به معنی دگرگونی کلی در بخش کشاورزی است به طوریکه این تحول باعث کاهش کمبود مواد غذایی در کشور و مشکلات کشاورزی گردد. دیگری به معنی بهبود نباتات خاص (بویژه گسترش انواع بذرهای اصلاح‌شده گندم و برنج) و تولید زیاد آنان است. براساس مطالعات میسرا, انقلاب سبز باعث کاهش مهاجرت‌های روستایی نشده است و بعضاً باعث بروز اخلافاتی مابین نواحی روستایی (بخاطر بازده متفاوت زمین‌ها در این محصولات اساسی) نیز شده است .

استراتژی اصلاحات ارضی

اکثر کشورهای جهان, برای گذار از یک ساخت ارضی به ساختی دیگر, اصلاحات ارضی را در برنامه‌ریزی‌های توسعه روستایی خود گنجانده‌اند. به عبارت دیگر, تجدید ساختار تولید و توزیع مجدد منابع اقتصادی را از اهداف عمده برنامه‌های توسعه روستایی خویش قلمداد نموده‌اند. از دیدگاه بسیاری از صاحبنظران امر توسعه (همچون میردال و تودارو), اصلاحات ارضی کلید توسعه کشاورزی است. البته در بعضی موارد نیز, به دلیل ساماندهی نامناسب خدمات پشتیبانی و تخصیص اعتبارات موردنیاز, چیزی به درآمد زارعان خرده‌پا افزوده نمی‌شود.

استراتژی صنعتی‌نمودن روستاها

اگرچه در این استراتژی, توسعه کشاورزی در فرآیند توسعه روستایی حایز اهمیت است اما در عین حال باید با توسعه فعالیت‌های صنعتی همراه شود. در بسیاری از کشورها (بخصوص آسیایی‌ها) صرفاً زراعت نمی‌تواند اشتغال کافی و بهره‌ور ایجاد نماید (ظرفیت زمین نیز محدود است) بدین جهت باید به ایجاد اشتغال سودآور غیرزراعی نیز پرداخت تا تفاوت درآمد شهرنشینان و روستانشینان افزایش نیافته و مهاجرت روستاییان به شهر کاهش یابد. در این راستا باید اقدامات ذیل صورت پذیرد:

الف) ایجاد مشاغل غیرزراعی و فعالیت‌های درآمدزا,

ب) رواج مراکز روستایی دست پایین. اهداف عمده این استراتژی را می‌توان اینگونه برشمرد:

•ایجاد اشتغال غیرکشاورزی برای روستاییان بیکار یا نیمه‌بیکار در یک منطقه

•همیاری در جلوگیری از جریان مهاجرت به مراکز شهری

•تقویت پایه‌های اقتصادی در مراکز روستایی

•استفاده کامل (بیشتر) از مهارت‌های موجود در یک ناحیه

•فرآوری تولیدات کشاورزی محلی

•تهیه نهاده‌های اساسی و کالاهای مصرفی برای کشاورزان و دیگر افراد محلی

بیشتر اینگونه صنایع روستایی در کسب‌وکارهای خرد (کوچک‌مقیاس) شکل می‌گیرند که می‌تواند بخش عمده‌ای از آن را صنایع دستی تشکیل دهد. این صنایع دستی می‌توانند از ابزارهای پیشرفته‌تر برای کار خود بهره برده و بدلیل سادگی و مقبولیت بیشتر در جوامع روستایی و امکانات اشتغالزایی بیشتر, کمک بیشتری به بهبود وضعیت روستاییان انجام دهند.

استراتژی رفع نیازهای اساسی

این استراتژی در جستجوی اتخاذ شیوه‌ای است تا براساس آن نیازهای اساسی فقیرترین بخش از جمعیت روستایی را به درآمد و خدمات (در طول یک نسل), برطرف نماید. نیازهای اساسی شامل درآمد (کار مولد) و هم خدمات موردنیاز زندگی می‌شود.

محورهای اصلی این استراتژی عبارتند از:

•تغییر معیار برنامه‌های اجرایی از ”رشد“ به سمت ”نیازهای اساسی“ که از طریق اشتغال و توزیع مجدد صورت می‌گیرد (به عبارت دیگر از ”رشد اقتصادی“ به ”توسعه اقتصادی“).

•چرخش از اهداف ذهنی به سمت اهداف عینی و واقعی

•کاهش بیکاری

از این رو رفع نیازهای اساسی تهیدستان, در کانون مرکزی این استراتژی قرار می‌گیرد و اهداف رشدمحور جای خود را اهداف مصرفی می‌دهند که در مناطق روستایی با سرمایه و واردات کمتری (نسبت به بخش شهری) قابل انجام هستند.

•رویکردهای اجتماعی-فرهنگی:

استراتژی توسعه اجتماعی

استراتژی توسعه اجتماعی محلی (جامعه‌ای), اهداف توسعه اقتصادی-اجتماعی را تواماً شامل می‌شود و نوید می‌دهد که هم پایه‌های نهادهای دموکراتیک را بنا نهد و هم در تامین رفاه مادی روستاییان مشارکت نماید.

استراتژی مشارکت مردمی

از این دیدگاه, مردم هم وسیله توسعه هستند و هم هدف آن. طرح‌های توسعه روستایی چه به لحاظ ماهیت طرح‌ها و چه به خاطر محدودیت امکانات و منابع دولتی, نیازمند مشارکت مردم در ابعاد وسیع هستند. در این استراتژی باید با تلفیق مناسب رویکردهای بالا به پایین و پایین به بالا, امکان مشارکت گسترده مردم را در فرآیند توسعه روستایی فراهم آورد.

محورهای اصلی این استراتژی عبارتند از:

•تاکید بیشتر بر نیازهای مردم

•تشویق و افزایش مشارکت مردم در هر مرحله از فرآیند برنامه‌ریزی

•بسط و ترویج سرمایه‌گذاری‌های کوچک, که مردم قادر به اجرای آن باشند

•کاهش هزینه‌های مردم و در مقابل افزایش درآمدهای آنان

•تشویق مردم در جهت تداوم و نگهداری پروژه‌های توسعه (افزایش آگاهی‌های مردم و کاهش زمان و هزینه طرح‌ها و پروژه‌ها)

مشارکت در حکم وسیله‌ای برای گسترش و توزیع دوباره فرصت‌ها با هدف اتخاذ تصمیم‌های جمعی, همیاری در توسعه و بهره‌مندی همگانی از ثمرات آن است. این مشارکت می‌تواند در تمامی مراحل مختلف تصمیم‌گیری, اجرا (عملیات, مدیریت و اطلاع‌رسانی), تقسیم منافع, و ارزیابی وجود داشته باشد.

•رویکردهای فضایی, منطقه‌ای و ناحیه‌ای:

استراتژی‌های تحلیل مکانی

والتر کریستالر (1933) برمبنای نظریات جی.اچ.فون تونن و آلفرد وبر (1909) نظریه ”مکان مرکزی“ را ارایه نمود که براساس میزان جمعیت, نقش و کارکرد, فاصله, پراکندگی سکونتگاه‌های انسانی به شرح و تبیین ساختار (چارچوب) فضایی سکونتگاه‌ها و حوزه نفوذ آنان (و بالتبع سروساماندهی به نحوه چیدمان نقاط شهری و روستایی) می‌پردازد. متخصصان این زمینه با پذیرش علم جغرافیا (به عنوان تحلیل‌گر فضای زیست), به استفاده از نظریات برجسته دیگر در رابطه با تقسیم‌بندی فضایی-مکانی و ساماندهی فضا نیز مبادرت نمودند.

سه نظریه مطرح در این زمینه را می‌توان به طور خلاصه اینگونه معرفی نمود:

•نظریه زمین‌های کشاورزی (جی.اچ.فون تونن): این نظریه به تحلیل چگونگی استفاده و سروساماندهی به زمین‌های کشاورزی می‌پردازد. براساس این نظریه فعالیت‌های کشاورزی و ارزش زمین‌ها متناسب با فاصله آن‌ها از بازار (شهری) تعریف می‌شود (دوایر متحدالمرکزی حول شهرها).

•نظریه مکان‌یابی صنایع (آلفرد وبر): براساس این نظریه, صاحبان صنایع می‌کوشند مکانی را جهت استقرار کارخانه‌های خود برگزینند که با حداقل هزینه تولید محصول و توزیع آنان (هزینه‌های حمل‌ونقل) همراه باشد. در واقع زنجیره‌ای از جریان کالا, خدمات و اطلاعات (وزن و نحوه تعامل آن‌ها) ما را قادر به مکان‌یابی صحیح صنایع می‌کند.

•نظریه مکان مرکزی (والتر کریستالر): براساس این نظریه, هر مکانی که موقعیت مرکزی می‌یابد با تولید و توزیع هرچه‌بیشتر کالا و خدمات در حوزه‌های اطراف (یا منطقه نفوذ) به تحکیم موقعیت مرکزی خود می‌پردازد, به همین خاطر, چنین مکان‌های مرکزی, خدمات بیشتری را در خود متمرکز می‌سازند. برمبنای این نظریه, نقاط مرکزی در قالب نظامی سلسله‌مراتبی (مبتنی بر جمعیت, فاصله, نقش یا کارکرد) عمل می‌نمایند. طبق این نظریه, خریداران, کالاها و خدمات موردنیاز خود را از نزدیک‌ترین بازار فروش دردسترس تهیه می‌کنند.

•استراتژی توسعه روستا-شهری

از پایان دهه 1970, در واکنش به زوال الگوهای توسعه و پس از استراتژی ”نیازهای پایه“ سازمان جهانی کار (1976), استراتژی توسعه روستا-شهری یا منظومه کشت-شهری (اگروپولیتن) مطرح گردید. برای درک بهتر این استراتژی باید الگوی ”مرکز-پیرامون“ و استراتژی نیازهای پایه را دانست. تحقیقات فریدمن (در آمریکای جنوبی) نشان داده است که می‌توان فضای زندگی را به دو بخش ”مرکز“ و ”پیرامون“ تقسیم نمود که رابطه بین این دو نظام, استعماری است و پیامد آن قطبی‌شدن در مرکز و حاشیه‌ای‌شدن در پیرامون است. استراتژی نیازهای پایه نیز چرخش آشکاری بود از استراتژی‌های متداول تولیدمحور, صنعت‌مدار و شهرگرا به سمت استراتژی‌های مردم‌محور, کشاورزی‌مدار و روستاگرا. استراتژی روستا-شهری برمبنای الگوی مرکز-پیرامون (تجمع سرمایه و منافع در نقاط شهری) و متاثر از استراتژی نیازهای پایه (رفع فقر و ایجاد اشتغال, خوداتکایی, و تامین مایحتاج اصلی), این محورها را برای توسعه مناطق روستایی پیشنهاد می‌کند: درون‌گرایی, حفاظت‌گرایی, خودگردانی (خودکفایی), و نهادینه‌سازی مشارکت.

•استراتژی یوفرد

این استراتژی برپایه نقش فعالیت‌ها و کارکردهای شهری در توسعه روستایی (و منطقه‌ای) تعریف می‌شود که شامل این مراحل می‌گردد: تجزیه و تحلیل منابع ناحیه‌ای, تدوین نقشه تحلیلی منطقه, تحلیل نظام سکونتگاهی, تحلیل ارتباطات فضایی, تحلیل دسترسی‌ها (ارتباطات), تحلیل شکاف عملکردی, تنظیم استراتژی‌های توسعه فضایی, تعیین نارسایی پروژه‌ها و برنامه‌های توسعه, بازبینی و نهادینه‌سازی تحلیل‌های فضایی در برنامه‌ریزی روستایی و ناحیه‌ای. این استراتژی با ارایه اطلاعات فراوان و ذی‌قیمتی به سیاست‌گذاران و برنامه‌ریزان, آنان را در توزیع سرمایه‌گذاری‌ها در راستای یک الگوی متعادل جغرافیایی (اقتصادی و فیزیکی) یاری می‌دهد.

آیا کشاورزی ارگانیک از نظر اقتصادی عملی خواهد بود؟

هزینه ها و درآمدها

عملکرد اقتصادی هر مزرعه با میزان درآمد حاصله از آن سنجیده می شود که البته درآمدی که برای کشاورز باقی می ماند، مرتبط است. این درآمد بستگی به شرایط تولید و قابلیت های بازار دارد و این مساله از درآمد کل و هزینه متفاوت خواهد بود. شرایط تولید و قابلیت بازار از کشوری به کشور دیگر و از مزرعه ای به مزرعه دیگر متفاوت است . هزینه های ثابت ( که بطور مسبقیم به میزان تولید بستگی ندارد) شامل: هزینه های خرید یا اجاره زمین ،تاسيسات و ماشین‌ها و همچنین می‌تواند شامل حقوق کارگرهای دائمی باشد.

دستمزد کارگرهای روز مزد برای ایجام کارهای خاص ( مثلاً برداشت) بستگی به میزان تولید دارد بنابراین دارای قیمت‌های متفاوتی است.

همچنین قیمت نهاده ها ( مانند بذر ، کود، آفت کش و..) باید در نظر گرفته شود.

یک مزرعه در صورتی از نظر اقتصادی مقرون به صرفه است که درآمد حاصل از آن بیشتر از هزینه های ثابت باشد همچنین باعث کاهش در میزان هزینه های ثابت شود.

درآمد اصلی از طریق فروش محصول در بازار بدست می آید. در بعضی از کشورها دولت‌ها به کشاورزان یارانه پرداخت می کنند . اما در هر حال برای اینکه بفهمیم سود یک خانواده کشاورز از فعالیتهای کشاورزی چقدر است باید به هزینه غذا  و درآمدهایی که از خارج از مزرعه بدست می آید (برای مثال پول کارگری یا فعالیتهای دیگر جاری) توجه کنیم.

چه مواردی بر هزینه ها و درآمدها تاثیر می گارند؟

کدام یک از عوامل از یک طرف بر هزینه و از طرف دیگر بر درآمد تاثیر می گذارد. کشاورزی ارگانیک از نظر اجتماعی و شرایط اقتصادی ناحیه چگونه محسوب می شوند.

هزینه های بیشتر یا کم تر:

آیا میزان محصولات کشاورزی با تغییر در مزارع ارگانیک کم و یا زیاد می شوند. فاکتورهایی كه در طول انجام این تغییرات یا پس از آن تاثیر خواهند گذاشت بستگی به نوع مزرعه (سنتی یا صنعتی)  نوع محصول (ازکدام زراعت اصلی استفاده می کنید؟ آیا شامل دامپروری نیز می شود)، شرایط زیست محیطی و شرایط قتصادی- اجتماعی خواهندداشت.

عمومیت دادن این عوامل نیز مورد سوال واقع می شود. در مزارع کوچک مناطق گرمسیر هزینه ها و واردات افزایش می یابد زیرا کشاورزان مجبور به خرید کودهای ارگانیک،  افزایش مواد ارگانیک خاک بوده و همچنین در کنار آن هزینه های دیگری مانند هزینه پخش کودهای ارگانیک، مبارزه با علف های هرز و همچنین تطبيق سیستم کشاورزی خود با کشت ارگانیک به آن اضافه می شود.

در نهایت در پایان انجام دوره تبدیل یک خاک خوب با باروری خوب  بدست خواهیم آورد. و سیستم مزرعه به یک تعادل مطمئن خواهد رسید. هزینه تولید نسبت به حالتی که تغییری در آن بوجود نیامده پایین تر و یا حتی به نصف آن خواهد رسید. تامین هزینه های کشاورزی شیمیایی بسیار بالا بوده و مدیران مزارع غالباً بر منابع خود تکیه دارند.

درآمد بیشتر یا کمتر؟

در مناطق معتدل که مدیریت کشاورزی متعارف اعمال می شود اين نوع كشاورزي دارای عملکرد بالایی مي باشد. تبدیل سیستم کشاورزی معمولي به کشاورزی ارگانیک به کاهش عملکرد محصول(حدود 10 تا 15 %) منجر خواهد شد که آن هم بستگی به نوع محصول و سیستم کشاورزی دارد.

بسیاری از کشاورزان در مزارع مناطق گرمسیر گزارش کرده اند که عملکرد محصول آنهابعد از فرآیند کامل تبدیل  به كشاورزي ارگانيك همانند گذشته بوده است حتی بعضی از آنها گزارش کرده اند که عملکرد آنها در مقایسه با کشاورزی متعارف خیلی بیشتر است. که این امر ممکنست در شرایط خاصی اتفاق بیفتد.

در مناطقی که باروری خاک خیلی کم باشد که این امر ناشی از فقدان مواد ارگانیک خاک است کشاورزی متعارف به عملکرد پایین منتهی خواهد شد.

تلقین باورهای غلط در مورد کشاورزی ارگانیک به کشاورزان خیلی خطرناک خواهد بود. از این رو هر کدام از این شرایط باید در هر ناحیه و در هر مزرعه بطور مجزا ارزیابی شود

جنبه صحیح  و درست مساله این است که کشاورزانی که کشاورزی خود را بصورت ارگانیک در می آورند باید انتظار داشته باشند که سالهای اول تولیدشان کاهش  یابد که مطمئناً این کاهش تولید بعد از گذشت 3 تا 5 سال جبران خواهد شد.

به نظر می رسد که جبران عملکرد در مناطق مرطوب بیشتر خواهد بود . باروری خاک به محتویات مواد ارگانیک آن بستگی دارد. درآمد فقط به کمیت عملکرد بستگی ندارد بلکه فقط به پول بدست آمده از بازار بستگی دارد. اگر کیفیت محصولات در هنگام تبدیل به کشاورزی ارگانیک به دلیل خسارب آفات و بیماری‌ها کاهش یابد فروش محصولات با همان قیمت قبلی مشکل خواهد بود.

بیشتر کشاورزان امیدوارند که هنگامی که مزرعه آنها از نظر تولید ارگانیک تایید می شوند قیمت بیشتری از فروش محصولات خود بدست آورند.

در هر حال  این مساله آرمانگرایانه است و به موقعیت بازار، چگونگی دستیابی مدیران کشاورزی به قیمت اضافی بازار بستگی خواهد داشت.

حالت صحیح این است که کشاورزان هنگامیکه کشاورزی خود را به کشاورزی ارگانیک تبدیل می کنند نباید به فروش محصولات خود با قیمت بیشتر فکر کنند.

نتایج اقتصادی مثبت می تواند هنگامی بدست آید که مثلاً همان میزان محصولات را با همان قیمت بفروشند و لی میزان هزینه های تولیدی آن کمتر باشد.

 

توسعه پایدار و نقش محوری زیست محیطی زنان روستایی

دهه های 1950 و 1960 میلادی، بروز بحرانهای خاص زیست محیطی، اجتماعی و فرهنگی در نقاط مختلف جهان؛ زمینه ساز این دیدگاه شد که روند فعلی توسعه جوابگوی حفظ و بقای انسانها در درازمدت نخواهد بود. اشاعه این طرز اندیشه به تدریج مایه عطف توجه به نگرشی نو از توسعه تحت عنوان توسعه پایدار (sustaihable) Development) شد.(1)

این نگرش جدید از توسعه به حفظ تعادل اکولوژیکی توجه خاصی نشان داده و موجبات حفاظت از منابع پایه را فراهم می آورد، همچنین الگوهای فرهنگی، اجتماعی و ملی را با بکارگیری و تقویت مشارکت مردمی در تصمیم گیریها و اجرای طرحهای توسعه پایدار ترویج می نماید. کمال مطلوب در این توسعه، مشارکت همه جانبه و فعال روستاییان، جنگل نشینان، کشاورزان و کلیه اقشار شهری و روستایی در برنامه ریزی طرحهای توسعه ای می باشد.

در حقیقت، توجه به مسایل زیست محیطی در سطح جهان پس از تشدید فعالیتهای آلوده کننده در دهه های 1950 و 1960 میلادی آغاز شد. به دنبال آن در سال 1347 مجمع عمومی سازمان ملل متحد تصمیم به برگزاری کنفرانسی تحت عنوان «کنفرانس بین المللی محیط زیست» گرفت.

اولین کنفرانس جهانی محیط زیست در ژوئن 1972 (1351) در استکهلم سوئد برگزار شد و حاصل کار آن بیانیه محیط زیست انسانی و برنامه عملی شامل 106 توصیه نامه بود که وابستگی انسان به محیط زیست و ارتباط متقابل آنها را بیان می نمود. علاوه بر آن استفاده منطقی از منابع، کاهش آلودگیها، آموزش همگانی محیط زیست، تحقیقات زیست محیطی و ایجاد سازمانهای ملی و بین المللی حفاظت از محیط زیست را به کشورها توصیه می نمود. تدوین برنامه محیط زیست ملل متحد (UNEP) و نامگذاری 5 ژوئن (15 خرداد)، هر سال به عنوان «روز جهانی محیط زیست» از دیگر دستاوردهای این کنفرانس بود.

واژه توسعه پایدار در مفهوم گسترده آن، شامل اداره و بهره برداری صحیح و کارآ از منابع پایه، منابع طبیعی، منابع مالی و نیروی انسانی به منظور نیل به الگوی مصرف مطلوب همراه با بکارگیری امکانات مورد نیاز و ساختار تشکیلاتی متناسب برای رفع نیاز نسلهای امروز و آینده به طور مستمر، همه جانبه و رضایت بخش است. توسعه پایدار، توسعه ای مبتنی بر تمامی ابعاد بوده و کلیه جوانب فنی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و زیست محیطی را به طور یکجا مورد توجه قرار می دهد.

توسعه پایدار بر این مفهوم استوار می باشد که آیا مصرف را در شکل فعلی می توان در طولانی مدت ادامه و حفظ کرد و آیا به طور کلی روشهای فعلی زندگی قابل قبول و معقولانه بوده و در آینده، منجر به نابسامانی نخواهند شد؟ توسعه پایدار، مبتنی بر فرهنگ جوامع بوده و تلاش می نماید با حفظ منابع طبیعی و محیط زیست، ارمغان گر رفاه و آسایش برای تمامی آحاد جامعه باشد.

توسعه پایدار را مبتنی بر سه اصل عمده پایداری بوم شناختی، پایداری فرهنگی و اجتماعی و پایداری اقتصادی استوار دانسته اند. پایداری بوم شناختی، تضمین کننده آن است که توسعه با حفظ فرایندهای اساسی زیست محیطی، تنوع و منابع و گونه های زیستی سازگار خواهد بود.

پایداری فرهنگی و اجتماعی، مبیّن این نکته است که توسعه باید با فرهنگ و ارزشهای مردمی سازگار باشد و استحکام گر هویت جوامع باشد.

پایداری اقتصادی باید تضمین بنماید که توسعه واجد کارآیی اقتصادی بوده و منابع به ترتیبی اداره خواهد شد که بتواند پشتیبان نسلهای آتی باشد.

چنانچه در پیش آمد یکی از عوامل اصلی توجه به مفهوم توسعه و مطرح شدن توسعه پایدار، روند رو به افزایش و شدید تخریب محیط زیست بوده است. آمارهای زیر گویای این امر می باشد:

* سالانه حدود 70 هزار کیلومتر مربع زمین زراعی در جهان تخریب و از بین می رود و نزدیک به 4 میلیون هکتار اراضی کشت دیم به دلیل فرسایش خاک نابود می شوند.

* بر اساس تخمین برنامه توسعه ملل متحد، کره زمین 31 از زمینهای زراعی خود را تا پایان قرن بیستم بر اثر کویرزایی از دست خواهد داد.

* در هر ثانیه بیش از 200 تن گاز دی اکسید کربن در هوا رها می شود.

* در هر ثانیه 750 تن لایه سطحی خاک از دست می رود.

* روزانه 47000 هکتار جنگل نابود می شود.

* روزانه 34600 هکتار زمین به بیابان تبدیل می شود.

* و روزانه 100 تا 200 گونه جاندار منقرض می شود.

از طرف دیگر فقر و محرومیت خطر بزرگی است که همبستگی اجتماعی و سلامت محیطی کره زمین را تهدید می کند. این امر بویژه در کشورهای در حال توسعه بسیار شدیدتر می باشد. بر اساس آمارهای منتشره قریب 31 جمعیت این گونه کشورها یعنی حدود یک میلیارد و سیصد میلیون نفر، زیر خط فقر، زندگی کرده که در دستیابی به حداقل نیازهای غذایی خود با مشکل روبه رو می باشند. فقر و محرومیت، افقهای دید افراد را کوتاه تر ساخته و افقهای کوتاه باعث می شود افراد جهت مقابله با خطری که حیات و بقای آنان را تهدید می کند، با سرعتی بیش از آنچه از نظر اجتماعی مطلوب است به بهره برداری از منابع بپردازند که نتیجه محتوم این عمل، تخریب و داشتن منابع ضعیف خواهد بود. آنچه در جوامع فقیر در معرض خطر قرار دارد کیفیت زندگی نیست بلکه خود «زندگی» است.

مطالعات انجام شده در برخی کشورها نشان می دهد که فقر بویژه در مناطق روستایی بیش از آنکه ناشی از بیکاری باشد از بهره وری پایین تولید سرچشمه می گیرد. تلاشهایی توسط کشورهای مختلف بویژه کشورهای در حال توسعه در مبارزه با فقر انجام شده که تجارب آنان در قالب راهبردهایی عملی همچون ارایه خدمات اجتماعی اساسی، اصلاح نظامهای بهره برداری کشاورزی، تأمین اعتبار برای همه، اشتغال و توسعه فرصتهای اشتغال، مشارکت و تأمین اجتماعی قابل بهره برداری می باشد.

شرکت و تعهد کلیه گروههای اجتماعی، شرط لازم جهت اجرای مؤثر اهداف، سیاستها و راهکارهای فعالیتهای مختلف در توسعه پایدار می باشد. این گروههای اجتماعی به ترتیب زیر می باشند:

1ـ زنان:

زنان کشورهای فقیر بار ظالمانه ترین شرایط فقر را بر دوش دارند و این در حالی است که قریب 49 درصد فعالیتهای کشاورزی توسط آنان انجام می شود. در ارتباط با این قشر باید شرایطی فراهم آید تا دسترسی به آموزش برای زنان و دختران امکان پذیر گشته و از فشار کار بر دختران و زنان کاسته شود. همچنین امکان اشتغال و مشارکت کامل آنان را در زندگی اجتماعی، فرهنگی و عمومی به وجود آید.

2ـ جوانان و کودکان:

مشارکت جوانان در فرایند توسعه و ایجاد امکانات لازم جهت رشد تواناییهای آنان امری لازم و ضروری در توسعه پایدار می باشد.

3ـ مردم بومی:

مردم بومی می توانند موارد زیادی را در ارتباط با توسعه پایدار به جهان صنعتی بیاموزند. نقطه شروع این کار، اتخاذ اقدامات مربوط به حمایت از حقوق آنان و حفظ میراث آنان می باشد.

4ـ سازمانهای غیر دولتی:

سازمانها و نهادهای غیر دولتی مدافع محیط زیست در اکثر کشورها تشکیل و یا در حال تشکیل است و باید تلاشهای آنان سازماندهی و متشکل شود.

5ـ مقامات محلی:

عمده مسایل و مشکلات مطرح در راه توسعه پایدار، ریشه در اقدامات محلی دارند. ایجاد تفاهم عمومی در میان مردم و تلاش مسؤولان محلی در مشارکت دادن زنان و جوانان در مراحل تصمیم گیری، برنامه ریزی و اجرا لازم و ضروری است.

6ـ کارگران و اتحادیه های کارگری:

فقرزدایی و ایجاد اشتغال کامل و پایدار باعث ایجاد یک محیط زیست امن، پاک و سالم می شود. اقدامات مربوط به توسعه پایدار لزوما به محل کار و نوع کار مرتبط می شود. توجه به نظر کارگران به منظور ترویج یک اقتصاد اجتماعی متعهد ضروری است.

7ـ تجارت و صنعت:

در حال حاضر بیش از 350 شرکت بزرگ فرامرزی که 40 درصد تولیدات جهان را در اختیار دارند و در واقع ارگانهای اصلی تأثیرات تکنولوژی بر محیط زیست هستند در سطح جهان فعال می باشند. توجه جدی در سطح ملی و بین المللی به امر تجارت و صنعت و ایجاد هماهنگی مناسب در آن کاملاً ضروری است.

8ـ علوم و تکنولوژی:

ایجاد روابط و تفاهمی نزدیکتر میان جامعه علمی، تکنولوژی و سیاستگذاران از الزامات حصول توسعه پایدار می باشد. علوم و تکنولوژی باید در خدمت توسعه پایدار باشند و همگام با آن حرکت کنند.

9ـ کشاورزان:

کشاورزان، پاسداران توسعه پایدار می باشند. آنها مسؤولیت 31 از زمینهای کره زمین را بر عهده دارند. این کشاورزان نیازمند کمکهای مالی، فنی، علمی و تکنولوژی جهت اجرای کشاورزی خودکفا و کم مصرف به لحاظ انرژی و مواد اولیه می باشند و زنان که بخش قابل ملاحظه ای از فعالیتهای کشاورزی را انجام می دهند باید به مالکیت، استفاده از زمین، اعتبارات مالی و تکنولوژی کشاورزی دسترسی داشته باشند.

شواهد موجود نشان می دهند که نه تنها در ایران بلکه در سراسر جهان، بخش عظیمی از تولیدات با مسؤولیت زنان انجام می شود. در نپال، موریتانی و بولیوی، مدیریت جنگلداری، تثبیت شنهای روان و اجرای برنامه عمرانی حوزه های آبگیر به عهده زنان بوده و در این امر، موفقیتهایی هم کسب کرده اند. به عنوان نمونه، مشارکت زنان در ایجاد یازده هزار هکتار اراضی جنگلی جدید در «کیپ ورد» را می توان ذکر کرد. کشتزارهایی که با پیشروی صحرا به ستیز برخاسته، از آب و خاک محافظت کرده و به تولید و تأمین نیازهای جوامع محلی می پردازند.

در نپال نیز، زنان عمده ترین جمع کننده هیزم، علوفه دامی و علفهای چراگاهی به شمار می آیند. از آنجا که برداشت بیش از حد این منابع، منجر به کاهش و تخریب روزافزون مناطق جنگلی شده بود، «سازمان فائو» با همکاری «بخش کنترل جنگلهای ناحیه ماک وان پور»، برنامه ای جهت بازسازی و

احیای مجدد جنگلها تنظیم کرد. بدین ترتیب که، 25 هکتار از اراضی تخریب شده را برگزید که با مساعدت و همکاری صد زن و مرد محلی، علاوه بر پاکسازی بوته زارها، باریکه ای به عرض دو متر برای غرس درختان و نهالهای جدید تسطیح شد. در مدت اجرای طرح، زنان مجاز بودند به جمع آوری علوفه ادامه دهند اما قطع درختان و چرای دام در منطقه، ممنوع اعلام شد. زنان با تشکیل کمیته مدیریت امور جنگل، موجودیت خود را به عنوان فعالترین اعضای کمیته به اثبات رساندند. در یک مورد نیز، گروهی از زنان، ابتکار عمل برای گسترش منطقه تحت حفاظت را در دست گرفتند و مقدار اراضی زیر کشت را سه برابر افزایش دادند. در عرض یک سال، ارتفاع درختان کشت شده که شامل بیش از سی گونه مختلف بود، به سه متر رسید. با موفقیت به دست آمده، زنان علاقه و تعهد خود را نسبت به حفظ منابع حیاتی به اثبات رسانیدند.

در کشور ما نیز زنان در توسعه و احیای منابع طبیعی نقش بسزایی دارند. در این خصوص فعالیتهای آنان در نهالستان «کلوده» مازندران از موفقیت چشمگیری برخوردار بوده است. نهالستان کلوده با مساحتی بالغ بر 50 هکتار، یکی از نهالستانهای بزرگ بوده که سبب بالا بردن سطح کیفی و کمی تولید نهال شده است. هدف از احداث این نهالستان، تکثیر و پرورش انواع گونه های سوزنی برگ و پهن برگ به منظور تأمین چوب مورد نیاز بخش صنایع چوبی، احیاء توسعه جنگلهای مخروبه، توسعه فضای سبز اطراف شهرها و روستاها، تأمین نهالهای مورد نیاز به شهرداریها، نهادها و مؤسسات دولتی و خصوصی، تأمین نهال مورد نیاز برای درختکاری، تشویق و ترغیب مردم در امر درختکاری است. از آنجایی که تولید نهال نیاز به ظرافت و حساسیت، دقت و سرعت عمل، استفاده و بهره گیری بهینه از زمان و مکان و امکانات تولیدی خاص دارد، نقش زنان در پرورش و مراقبت از نهال، بیش از مردان است.

اهم فعالیتهای زنان در نهالستان کلوده عبارت است از: بازدید و انتخاب درختان مادر بذرده، جمع آوری بذر، خشک کردن، پاک کردن، بوجاری و ضد عفونی بذر، خیساندن و تیمار بذر، کاشت بذر، پوشش دادن بذر، وجین، سله شکنی، آبیاری، تنک کردن، محلول پاشی، تهیه و پخش طعمه مسموم، پخش کود شیمیایی، درآوردن نهال از خاک، پس از کندن (توسط ماشین آلات)، حمل نهال انتخاب شده، شمارش نهال، بسته بندی نهال، آغشته کردن ریشه نهال در دوغاب، ذخیره سازی نهال، بازکاشت نهال، پر کردن گلدان، بذرکاری در گلدان، حرس ریشه، حمل گلدان، چیدن گلدان، وجین و سله شکنی نهال گلدانی، آبیاری گلدان، جابه جایی گلدان، خالی کردن خاک گلدان، آماربرداری، محاسبات آماری، جمع آوری علفهای هرز، حمل نهال گلدانی، بارگیری نهالهای گلدانی، انجام امور کارشناسی در زمینه های فنی و اداری، انجام امور اداری مانند تایپ و بایگانی، کنترل امور فنی، انجام امور نظافت و بهداشت در نهالستان، امور آشپزی کارکنان و کارگران، تهیه جدول کارآیی، راهنمایی در امور عملیات کاشت، داشت، برداشت و ... 75% از این کارها توسط زنان انجام می شود.

طبق تحقیقاتی که به عمل آمده برای جنگل کاری، حاشیه جنگل بیشتر از وجود زنان جنگل نشین و زنان روستاهای حاشیه جنگل استفاده شده است. به عنوان مثال در 100 هکتار از منطقه مسکوپای سوادکوه عملیات پاکتراشی، کودبرداری، کاشت نهال، سله شکنی و وجین توسط زنان روستاهای مجاور انجام گرفته است.

نقش زنان روستایی علاوه بر بازسازی و حفظ جنگلها در جلوگیری از آلودگیهای زیست محیطی نیز بسیار حائز اهمیت است.

نخستین قدم در راستای حفظ محیط زیست، جلوگیری از آلودگی آبهاست. در این ارتباط، نقش محوری زنان با آموزش صحیح و اصولی به کودکان شکل می پذیرد. هر کودک باید از مادر خود بیاموزد که مواد زاید و زباله ها را در آب نریزد، چرا که ساکنان پایین دست رودخانه ها نظاره گر و بهره مند از نتایج شوم ناشی از تخلیه فاضلاب و زباله ها خواهند بود. رودخانه ای که به گنداب، مبدل می شود و ماهیهای آن در این آب می میرند و این از وظایف اساسی و حساس مادران است که با آموزش صحیح، کودکان را از آلوده کردن آب باز داشته و مراقب پاکیزگی آب برای خوردن باشند.

موارد مورد اشاره، تنها گوشه ای از کارهایی است که زنان روستایی به منظور حفاظت از محیط زیست انجام می دهند. با رعایت بهداشت خانواده و بهداشت محیط که جزء واجبات مذهبی بوده و اجر آن کمتر از عبادات نیست، محیط پیرامون (چه در شهر و چه در روستا) روزبه روز روبه زیبایی و برکت می رود و مردم نیز پیوسته رو به تعالی و پیشرفت هستند. بنابراین نباید از نظر، دور داشت که سلامت روستا، روستایی و محیط زیست در گرو مشارکت فعال، پویا و مستمرّ زنان روستایی است.

آشنایی با تخصص مدیر وبلاگ( اقتصاد كشاورزی)

 بیش از یك میلیارد و 200 نفر از جمعیت 6 میلیاردی كره زمین از گرسنگی رنج می برند .اكثر قریب به اتفاق این افراد ساكن كشورهای جهان سوم هستند كشورهایی كه صنعت یشرفته ای ندارند و باید به بخش كشاورزی توجه بیشتری نشان دهند و استقلال و خودكفایی و همچنین غذای مورد نیاز خود را از این راه به دست بیاورند.
شك نیست كه تحقق این اهداف بدون پژوهش مطالعه و برنامه ریزی دقیق علمی برای چگونگی سرمایه گذاری در بخش كشاورزی و نحوه ی اداره واحدهای كشاورزی امكان پذیر نیست.كاری كه در حیطه ی فعالیت مهندسین اقتصاد كشاورزی می باشد.
دكتر صدرالاشرفی استاد مهندسی اقتصاد كشاورزی دانشگاه تهران در معرفی این علم میگوید:مهندسین اقتصاد كشاورزی قوانین كلان اقتصاد را در بخش كشاورزی پیاده می كنند تا بتوان از امكانات و منابع موجود بهترین استفاده را كرد وبیشترین سود را به دست اورد. به عبارت دیگر در این علم مسائل اقتصادی در بخش كشاورزی اعمال می شودتا با استفاده از منابع موجود اعم از زمین/ آب/ كود/ بذر/ نیروی انسانی و سرمایه حداكثر سود به دست آید.
 
این استاد دانشگاه در مورد تفاوت رشته اقتصاد گرایش اقتصاد كشاورزی با رشته مهندسی كشاورزی-اقتصاد كشاورزی می كوید:
 "دروس اقتصادی هر دو رشته یكی است اما دانشجویان رشته اقتصاد گرایش اقتصاد كشاورزی پایه رشته تحصیلی شان بر علم اقتصاد استوار است و دانشجویان رشته مهندسی اقتصاد كشاورزی پایه دروسشان بر دانش كشاورزی استوار شده است و بدون شك یك دانشجوی اقتصاد به دلیل عدم آشنایی با دانش كشاورزی و عوامل طبیعی از قبیل آب/ خاك وهوا نمی توانددراین رشته كارایی لازم را داشته باشد."
 
یكی دیگر از استادان دانشگاه نیز درباره ی ارائه ی اقتصاد كشاورزی به عنوان یك رشته مجزا- حدفاصل رشته ی كشاورزی و اقتصاد- می گوید:
 "بازار محصولات كشاورزی به دلیل این كه بسیاری از موارد پیوستگی تولید را ندارد و متغییرهایی مثل آب و هوا و خاك بر آن اثر می گذارد. به مطالعه تخصصی ویژه ای نیازمند است یعنی كارشناس و متخصص این بخش باید علاوه بر آشنایی با مسائل كشاورزی از قبیل اصول زراعت و بازارهای محصولات كشاورزی باید با اصول و مبانی علم اقتصاد مثل اقتصاد خرد و كلان نیز آشنا باشد."
 
موقعیتهای شغلی و محل های کار
مراکز و واحد های  مختلفی در تولید ، تبدیل ، توزیع ومصرف محصولات کشاورزی نقش دارند و به گونه ای با مسائل اقتصاد کشاورزی مرتبط می باشند ؛ بنابراین هر یک از این مراکز و واحد ها به تناسب  ماهیت فعالیت خود ، اقدام به جذب فارغ التحصیلان این رشته برای تامین نیازهای خود می نمایند. برخی از این مراکز به شرح زیر است:
1- وزارت کشاورزی- سازمان ها وادارات کل کشاورزی.
2- سازمان تحقیقات وآموزش و ترویج کشاورزی .
3- وزارت جهاد سازندگی- بخش تحقیقات اقتصادی و اجتماعی .
4- بانکها ، بویژه بانک کشاورزی .
5- شرکتهای مهندسان مشاور در امور کشاورزی .
6- کشت وصنعتهای بزرگ تولید کشاورزی .
7- دانشگاهها ومراکز آموزش عالی .
8- سازمان تعاون روستایی.
9- سازمان اتکا (وزارت دفاع).
10- تعاونی های تولید روستایی.
شایان ذکر است که در مورد اشتغال دانش آموختگان مهندسی اقتصاد کشاورزی باید به این نکته مهم توجه نمود که متاسفانه در دوره های گذشته وتا سالهای اخیر به اقتصاد کشاورزی چندان اهمیتی داده نشده است و زمینه اشتغال تا چند سال پیش برای این رشته  مناسب بود اما پس از برنامه پنج ساله دوم خوشبختانه اهمیت وضرورت اقتصاد کشاورزی مورد توجه و اقبال مسئولان و دولتمردان قرار گرفته وروز به روز بر اهمیت آن افزوده می گردد این امر میزان نیاز به مهندسان اقتصاد کشاورزی را به طورچشمگیری افزایش داده است به گونه ای که می توان گفت تقریبا تمامی فارغ التحصیلان این رشته جذب بازار کار شده و مشغول فعالیت می باشند ؛ در  آینده نیز بازار کار بهتری برای این فارغ التحصیلان فراهم خواهد بود.

 

- واحد های درسی
تعداد واحد های درسی که دانشجویان این دوره باید بگذرانند در مجموع   137 واحد به صورت زیر می باشد
درسهای عمومی : 20 واحد
درسهای علوم پایه :23 واحد
درسهای اصلی کشاورزی : 49 واحد
 درسهای تخصصی الزامی :37 واحد
درسهای تخصصی اختیاری :6 واحد
کار آموزی : 2 واحد

- ادامه تحصیلات
ادامه تحصیل در دوره های تحصیلات تکمیلی شامل کارشناسی ارشد(فوق لیسانس) ودوره دکترای رشته مهندسی اقتصاد کشاورزی است که در بعضی از دانشگاه های کشور ارائه می شود. هدف از این دوره ها آموزش و پرورش متخصصانی است که با تکیه بر دانش و تجارب خود بتوانند نظریه های اقتصادی و اصول و موازین اقتصاد کشاورزی را تجزیه وتحلیل نموده و راههای توسعه موزون کشاورزی را بررسی و به اجرای آنها بپردازند. طول دوره کارشناسی ارشد حدود 2 سال و مجموع واحد های آن32 واحد است

- توانایی های فارغ التحصیلان مقطع های کارشناسی ارشد و دکترا در رشته مهندسی اقتصاد کشاورزی
فارغ التحصیلان مقطع کارشناسی ارشد می توانند در زمینه های پژوهشی وآموزشی در دانشگاه های کشور و مؤسسه های تحقیقاتی ونیز اجرای طرح های اقتصادی و همچنین در مقام یک برنامه ریز ، تحلیل گر و ارزشیاب در برنامه های توسعه کشاورزی به کار مشغول گردند با توجه به پیچیدگی های موجود در راه توسعه اقتصاد کشاورزی ومشکلات موجود آن ، نیاز اساسی کشاورزی به برنامه ریزانی است  که با استفاده از نظریه های اقتصادی به تحلیل اوضاع موجود پرداخته ، آسان ترین راه را برای توسعه کشاورزی ارائه کنند و مهندسان کشاورزی در گرایش اقتصاد کشاورزی که وظیفه تحلیل گری اقتصاد در بخش کشاورزی را به عهده دارند در توسعه کشاورزی نوین کشور از جایگاه ویژه برخوردارند.

-موقعیت های شغلی ومحل های کار فارغ التحصیلان دوره های کارشناسی ارشد ودکترا
فارغ التحصیلان دوره های تحصیلات تکمیلی رشته مهندسی اقتصاد کشاورزی ، می توانند در همان محل هایی که برای فارغ التحصیلان دوره کارشناسی معرفی گردید در رده های بالاتر
مشغول به کار شوند و در صورت اتمام دوره دکترا به عنوان عضو هیئت علمی در دانشگاه ها فعالیت کنند.